راهنمای ورود به کسب و کار پرورش طیور

چالش ها و تضاد های پرورش طیور

فایل صوتی راهنمای ورود به کسب و کار پرورش طیور

لطفا خودتون رو معرفی کنید؟ در چه حوزه ای فعالیت می کنید؟ و چه مدت هست که مشغول به کار هستین؟

به نام خدای مهربان، سلام بنده آرش کرمانی هستم چندین ساله که در حوزه پرورش طیور در صنایع مختلفش فعالیت دارم. شاید حدود پونزده ساله که بنده تو این زمینه فعال هستم و بخش پرورش طیور و بخش تولید تجهیزات صنعتی پرورش رو کار می کنیم. بحث پخش عمده و مویرگی محصولات پروتینی و تخم مرغ را در پایتخت کشور داریم. چندین مجموعه ی دیگه از جمله تدریس حوزه های مربوط به پرورش طیور منظور آموزش پرورش طیور و زیر مجموعه های دیگه ای.

آقای کرمانی بریم سر اصل مطلب این صنعت چه چالش ها چه سختی می تونه داشته باشه؟

عرض شود خدمتتون که چالش و سختی توی هر صنعتی هست، منتها در پرورش طیور معمولا بیشتره. به این جهت که ما در قسمتی پرورش طیور رو انجام میدیم که با مال زنده سر و کار داریم، از قدیم گفتن شما با مال زنده سر و کار داری یعنی بیزینست مال زنده است. در حوزه ی دام یا طیور ریسک کار خیلی میره بالا، ریسک در تمام حوزه ها وجود داره منتها در پرورش طیور این ریسک بیشتره و به همین جهت هم هست که تعداد زیادی آدم وارد این صنعت میشه ولی تعداد خیلی کمی نتیجه می گیرن. چالش های خیلی زیادی هست که من بخوام چالش ها رو یکی یکی بگم طولانی می شه باید بین صحبت هامون بگم.
ولی از مهم ترین چالش هایی که تو این صنعت هست، اینه که افراد و عموم جامعه فکر می کنن صنعت طیور یا دام به عنوان شغل دوم حساب میشه و یه صنعت دم دستیه. یعنی هر کسی که از هر کسب و کاری نتیجه نگرفته میتونه بیاد وارد حوزه پرورش طیور بشه و اونجا نتیجه بگیره. در این مواقع معمولا دنبال یک فضای کار معمولی هم هست. اصلا براشون مهم نیست که چقدر حساسیت هست توی این کار و معمولا هم شکست می خورن.
پس عمده ترین چالش اینه که عموم مردم این کار رو به عنوان یک کار یک بیزینس حرفه ای و توسعه یافته و با علم روز نمی بیننش و یه صنعت پیش پا افتاده می بینن و بیشترین شکستی هم که هست به خاطر همین موضوعه یعنی در واقع بابت اون ذهنیت سنتی که دارن وارد این کار می شن و چون آپدیت و به روز نیستن به چالش ها و شکست های مختلف میرسن.

دقیقا ببینید ما به واسطه شرکت های مختلفی که خب زیرمجموعه ی گروه صنعتی پرآور هست، تعداد زیادی در روز متقاضی داریم که دوست دارن وارد این صنعت بشن. ولی ذهنیت این دوستان به این شکله که ما مثلا پنجاه میلیون تومن داریم ورود کنیم. یکی میگه من پونصد میلیون تومن دارم می خوام ورود بکنم. یکی به عنوان شغل دوم دنبال این موضوعه که بیاد ورود کنه به صنعت طیور و این یعنی چی! یعنی اینکه طرف اطلاعات کامل در خصوص پرورش طیور نداره. مخصوصا پرورش طیوری که الان کاملا یک بیزینس علمیه و کاملا تخصصیه و تعداد افراد موفق تو این زمینه هم نشون میده که چقدر این صنعت تخصصیه.
ولی از قدیم به دلایلی که نمیدونم چون این کارو یه کالای اساسی می بینن و فکر می کنن به هر شکلی که حالا تولید کنند اون گوشت اون تخم مرغ یا هر چی که هست مصرف عمومی مردم، پس به مشکل نمی خورد.
در صورتی که خب طرح پرورش طیور اول از همه باید توجیه اقتصادی داشته باشه. یعنی شما در کنار یک پرورش دهنده صنعتی مرغ تخم گذار باید حرفی برای گفتن داشته باشی. پس اینجوری نیست که بدون علم و بدون آموزش و تخصص وارد این کار بشین. این کار منابع مالی قدم سوم چهارم میشه. یعنی قبل تر از داشتن منابع مالی موارد دیگه ایه که حالا اگر نیاز بود من خدمتتون می گم. چون بحثی که خودتونم تقریبا بهش اشاره می کردین چیزی که تو ذهن مخاطب وجود داره بحث مالیشه.

دوره های آموزشی صنعت پرورش طیور

این کسب و کار شروعش به حداقل چه میزان سرمایه نیاز داره؟

ببینید این کار رو شما با هر عدد سرمایه ای که داشته باشی می تونی شروع بکنی. حالا چون من گفتم مهم نیست میزان سرمایه شما، تصور نکنی با هر عددی میتونی شروع بکنی، ولی اگر بگم با هر عددی شما سود می بری نه این شکلی نیست!
توی این کار شما به جهت کسب تجربه با هر مبلغی میتونی وارد این صنعت بشی و کسب تجربه بکنی. ولی طرح توجیهی و اینکه از چه تایمی از چه مبلغی به بالا طرح توجیه میگیره بسته به اون حوزه ی پرورش طیوره.
خب پرورش طیور یه صنعت خیلی خیلی بزرگه حالا از مرغ وپرنده های دیگه ای که حالا گوشتی، تخم گذار و سایر ماکیان. همه اینا رو شما سرجمع کنید ده پونزده تا حوزه متفاوته که خب در هر حوزه اش هم متفاوته. یعنی اگر فرضا ما پونصد میلیون تومن بخوایم در نظر بگیریم این پونصد میلیون تومن تو یکی از این حوزه ها به سود میرسونه اون طرح رو توی حوزه دیگه ای اصلا اجرا نمیشه، یعنی کوچک ترینشم هم اجرا نمیشه.
خب پس چون متفاوته نمی تونیم عددی براش در نظر بگیریم که با چه عددی می تونن ورود کنن. ولی به صورت کسب تجربه و پایلوت با هر عددی می تونن توی هر حوزه ای ورود بکنن. ما به این طرح ها می گیم طرح های مشاغل خانگی که خب موسسه آرش کرمانی آموزش هاش هم ارائه داده ولی باز هم با کار صنعتی بسیار متفاوته برای شروع می تونن با هر عددی استارت بزنن.

به جز بحث مالی چه عامل های دیگه ای می تونه باعث بشه که کسی که وارد این صنعت میشه وارد این حوزه میشه به شکست بخوره؟

خدمتتون عرض شود که یکی دیگه از عواملی که ما خیلی زیاد می بینیم و باعث شکست دوستان میشه، اینه که افراد وارد این بیزینس میشن به جهت کسب سود شاید جز تنها صنایعی باشه که اگر شما علاقه ای به یک موجود زنده نداشته باشی نتیجه خاصی نمیتونی توش بگیری. یعنی درسته سودآوره خیلی جاها از خیلی صنایع دیگه هم سودآورتر بوده منتها اگر دوستانی که وارد این صنعت میشن به این حوزه، سر و کله زدن با یک موجود زنده علاقه ای نداشته باشن عشقی نباشه این ها اگر هم موفق بشن باز هم نتیجه ی خوبی نمی گیرن. یعنی موفقیتشون مقطعیه بلند مدت نیست. چرا مال زنده این شکلیه چون مال زنده بالا و پایین داره، یعنی یه روز سالمه یه روز بیماره یه روز حالش خوبه یه روز حالش خوب نیست و دلایل دیگه ای که خب به هر حال هر موجود زنده ای می تونه داشته باشه. پس علاقه داشتن خیلی مهمه که ما می بینیم باز هم متاسفانه به دلیل اینکه افراد نگاه بیزینسی دارن بیشتر تا علاقه به این صنعت نتیجه نمی گیرن.

بحث علاقه مطرح هست؟

یعنی در واقع فقط به بحث بیزینسی بودنش و از این سمت از نظر نیاز بازار بودنش وارد این شغل نشن و قطعا بحث علاقه اینجا مطرح هست؟ بله دقیقا، خب فکر می کنه چه چیزایی باعث میشه که اون علاقه ای که باید ایجاد بشه یا نه اتفاقا برعکس. کسی که وارد این صنعت میشه زده بشه از این کاری که انجام داده درسته ببینید علاقه داشتن به هر کسب و کاری جز اولویت هاست، یعنی از نظر من اینه من قبل از نیاز بازار همیشه به علاقه داشتن به اون کسب و کار بیشتر توجه کردم. حالا جدا از اساتیدی که در حوزه های تدریس بیزینس اول نیاز بازار رو مطرح می کنن بعد علاقه رو من همیشه برعکس گفتم و اول از همه علاقه مهمه بعد نیاز بازار چرا که اگر ما فقط به نیاز بازار توجه بکنیم نیاز بازار هر لحظه هر ماه هر سال در حال تغییره پس ما هی باید بیزینسمونو عوض کنیم. ولی اگر شما علاقه داشته باشین به یک حوزه ای همراه با تغییرات علم روز اون حوزه شما هم هی تغییر می کنی و به روزتر میشی پس علاقه داشتن برای ورود به هر کسب و کاری جز مهم ترین هاست. منتها چرا مهم تره تو این صنعت به همون دلیل مال زنده بودنه این صنعته، یعنی شما سر و کار داری با یه موجود زنده که خب اگر این علاقه نباشه گفتم چالش هایی هست که به مشکل می خورند. ببینید مثلا یک نمونه دیگه که من بگم اگر شما به این صنعت علاقه مند نباشید، یعنی به موجود زنده به مرغ به کبک و بلدر چین، علاقه قلبی نداشته باشین، اولین چیزی که شما رو اذیت می کنه، وقتی که رفت و آمدی دارید کار دارید می کنید تو این حوزه بوی این کسب و کاره. خب بوی یک واحد مرغداری با بوی یک واحد صنعتی خیلی متفاوته و معمولا همون اول خانواده های یک پرورش دهنده جز شاکی های اولیه هستن که باعث میشن علایق و اهداف این آدم پرورش دهنده سرکوب بشه. چرا چون شما مثلا وارد سالنت میشی اونجا کار داری کار می کنی برمی گردی لباسات بو گرفته .حالا درسته تجهیزات روز باعث شده که این بو توی این واحدهای پرورش خیلی کم بشه. مثلا ما بخشی از کارمون پرورش در ارتفاع یعنی تجهیزات پرورش در ارتفاع که خب تخلیه فضولات زودهنگام و خیلی موارد دیگه باعث میشه تهویه درست و خیلی موارد دیگه باعث می شه که این بو کم باشه. ولی به هر حال اولین چالشی که یه آدمی وقتی وارد این صنعت میشه باهاش روبرو میشه همین بو بوی این صنعته که این خیلی مسئله میشه. یعنی دردسر ساز میشه و علاقه هم چون شما پرسیدید اکتسابی نیست، یعنی اینجوری نیست که بگین علاقه جور درست میشه نه این ریشه در باورهایی و گذشته ما داره که ما به چه شکل به کسب و کاری علاقه مند میشی. یعنی بودن کسایی که وارد این صنعت شدن علاقه نداشتن علاق مند شدن بودن کسایی که فکر می کردن علاقه دارن وارد شدن دیدن نه علاقه ندارن من مدل های مختلفی داشتیم این دیگه بسته به اون خصوصیات شخصیتی هر آدمه.

تا حالا شرایطی پیش اومده که نا امید بشین و بخواین وارد یه بازار دیگه ای بشین و کلا از این بازار در بیاین؟

سوال بعدی که می خوام بپرسم که شما خودتون توی این صنعت تا حالا شرایطی پیش اومده که ناامید بشین و بخواین وارد یه بازار دیگه ای بشین و کلا از این بازار در بیاین ؟ اگه بخوام بگم نه ناامید نشدم الکی گفتم امکان نداره شما توی هر بیزینسی این اصلا ربطی دیگه به صنعت طیور یا دام یا اصلا موجود زنده نداره. شما توی هر بیزینسی که ورود بکنید چالش هایی که براتون به وجود میاد که اون چالش ها باعث رشد شما هست باعث میشه که شما ناامید هم بشی که خب خیلیا هم میشن ولی من هم جز همون دسته آدمایی بودم که ناامید شدم منتها اینکه همون اول کار بدونی این چالش ها هست و استمرار داشته باشی خیلی اهمیت داره. چالش بسیار زیاده ناامید هم شدیم شاید جاهایی هم عقب کشیدیم دوباره ورود کردیم ولی در حال حاضر و این چند سال اخیر به جهت اینکه ما ریشه زدیم تو این صنعت یعنی بخش های مختلفی رو داریم کار می کنیم و سرمایه شرکت در حوزه های مختلفی از پرورش طیور گیر کرده و هست ما دیگه جایی برای ناامیدی و برگشت نداریم. ما مجبوریم که تو این صنعت بریم جلو و رشد بکنیم، ولی چالش برای کسایی که تازه وارد این کار می شن بسیار بسیار زیاده.

کسی رو می شناسین که وارد این شغل شده باشه ولی به یه سری دلایل خاص استپ خورده باشه و در نهایت یا عقب نشینی کرده یا کلا پشیمون شده دیگه ادامه نده؟

بسیار زیاد من دانش پذیرای خیلی زیادی داشتم حالا در بخشی که ما بحث آموزش رو داریم دانش پذیرای خیلی زیادی داشتیم که از مبالغ ده پونزده میلیون تومن تا چند میلیارد تومن وارد کردن وارد این صنعت کردن ولی چه با چالش های پیش و پا افتاده و چه با چالش های خیلی خیلی بزرگ این ها منصرف شدن از کاری که کردن. برعکسشم به همین شکل ما دانش پذیرایی داشتیم که به همین شکل با مدل های مختلفی و منابع مالی مختلفی ورود کردن و نتیجه گرفتن و موفقم شدن و همین الانم بسیار آدمایی هستن و من میشناسم همین الان صورت زنده در حال درگیر بودن با چالش های مختلفی هستن که من خبر دارم ولی حل می کنن و میرن جلو دیگه.

خب امکانش هست که از این چالش ها یکی دو موردش مثال بزنی؟

بله چالش به یکی دو مورد که قبل تر گفتم جزو مهم تریناش بود، مورد بعدی یک نکته دیگه هم من بگم به جهت اون علاقه ای که گفتم و این مهمه که شما علاقه داشته باشید، اینه که احساسات شما به اون پرنده زنده به اون موجود زنده منتقل میشه و طبق بررسی که ما انجام دادیم. کلا پرورش دهنده هایی که عاشق کارشون هستن اون موجود زنده براشون خیر و برکت خیلی بیشتری میاره نسبت به سایر آدم ها، یعنی این علاقه که اینقدر مهمه از نظر ما یکی دیگه از دلایلش اینه که احساسات شما چون منتقل میشه به اون موجود زنده اون هم به شکلی که خیر و برکت داشته باشه برای شما تولید میکنه، اینم نکته دیگه ای بود که الان به ذهن اومد و باید می گفتم. چالش های دیگه این صنعت اگر سایر ماکیان رو بخوایم در نظر بگیریم یکی از عمده چالش هاش بحث فروشه محصولات تولیدیه. چرا که باز خیلی از دوستان بدون آموزش در بخش فروش مهارت های پرورش و میان یاد میگیرن، ولی باز بهایی به آموزش بخش بازرگانی نمیدن و این خیلی باعث شکستشونه. فکر می کنن می تونن محصولشون رو تو بازار با قیمت خیلی خوب بفروشن ولی این شکلی نیست حتی شما اگر مرغ و ما در نظر بگیریم که یک کالای اساسیه و مصرف عموم مردم هست. دوره اول که ورود میکنی برای پیدا کردنه یک کشتار کن که منصف باشه و پول تو رو هم بده سر وقت همون هم برای شما یک چالشه حتی مرغ که دیگه شما توی دیوار خون تونم بنویسین. مثلا پنج روز دیگه کشتار داریم فروش میره نمی مونه رود دستت ولی باز هم فروش به هر قیمتی به درد نمی خوره شما یک کشتار کن خوب هم بخوای پیدا کنی، این خودش یک چالشه. پس در مسیر این چالش ها حل میشه موضوع فروش هست توی سایر ماکیان بیشتر هست ولی اگر بازار فروشش رو پیدا بکنن. نه اینکه بازار فروش نیست ها بازار فروش هست پیدا کردن این بازار فروش زمان میبره که خب از اونجایی هم که معمولا ایرانی ها با مشاوره گرفتن و کمک گرفتن از یک شخص با تجربه زیاد میانه خوبی ندارن و فکر می کنن این براشون هزینه اس و سرمایه گذاری محسوب نمی شه بیشتر آسیب می خورن پس بحث فروش خیلی مهمه موضوع بعد بحث بیماری هاست. چالش عمده ای که تو این صنعت وجود داره، یهویی شما صبح وارد سالن میشی می بینی تمام پرنده هات به سمت تلفات هدایت شدن و من خودم یکی از اون آدم ها هستم گفتم که بارها و بارها این اتفاق بر من افتاد داده در قدیم البته بیشتر زمانی که ما علم این کار رو نداشتیم حدود ده دوازده سال پیش تا بیست هزار تا پرنده من در یک روز تلفات دادم یعنی وارد سالن شدم تلفات شروع شده. قبل از اینکه ما فرصت داشته باشیم دامپزشکمون رو فرا بخونیم بیاد، تقریبا هفتاد و هشتاد درصد پرنده ها تلف شدن. بیماری هاش هم پس یه چالش دیگه ای که خب خوشبختانه الان با بحث علم روز و دامپزشک های خوب بیشتر تو سایر ماکیان که خب قبلا مد نبود الان مد شده دامپزشکا هم خوشبختانه می شناسن این حوزه ها رو کمک می کنن و اگر اون پرورش دهنده دنبال مسیرهای درست باشه از مسیر بیماری ها و ویروس ها و مواردی که گاها تو کشور پیش میاد هم در امانه. ولی به هر حال چالشه دیگه این یه چالشی که شما باهاش روب رو هستین.

سوال بعدی که می خوام ازتون بپرسم اینه که اگر قرار باشه یه شخصی وارد بازار کار بشه شما چه توصیه ای میکنین بهش که آیا از قبل به صورت فیزیکی وارد این بازار شده باشه؟ و در مورد این بازار از نزدیک اطلاعات جمع آوری کرده باشه یا نه؟ با همون آموزش دیدن می تونه استارت کار خودش رو بزنه ؟

ببینید این سوال هم با صنایع دیگه باز مشترکه. قطعا هر شخصی وقتی بخواد وارد هر حوزه ای بشه قبل از اینکه اصلا سرمایه گذاری خاصی انجام بده باید وارد بحث تحقیقات بازار بشه مثلا بحث آموزشش الان آموزش توی هر حوزه ای به صورت آنلاین دیگه وجود داره. حتما قرار نیست شما وارد کار عملی بشی و بعد تصمیم بگیری قبل تر می تونی وارد آموزش های تئوریش بشی بعد تازه می تونی کارآموزی کنی و بعد تازه بیای سرمایه گذاری کنی. ولی از اونجایی که گفتم با هر مبلغی میشه در صنعت طیور سرمایه گذاری کرد و به عنوان کسب تجربه ورود کرد می تونن این کار رو انجام بدن. یعنی همراه با بخش آموزشی که دارن می بینن همراه با تحقیقات بازاری که دارن انجام میدن می تونن به صورت آزمایشی و کوچولو برای خودشون راه اندازی بکنن این به نفع شونه.

سوال بعدی اینکه اون چیزی که مردم از بیرون می بینن با اون چیزی که در واقعیت کسب و کار شما وجود داره یکی هست یا نه؟

خیر بسیار متفاوته یعنی آن چیزی که از بیرون دیده میشه با واقعیت خیلی متفاوته نمیخوام بگم مردم در بیرون شاید مثلا خیلی خوب میبن ما داخل صنعت خیلی بدیم نه اینجوری نیست اصولا کسی که بیرون میدون وایساده اشتباه میبینه خطای دید داره حالا چه به جهت مثبتش چه جهت منفیش باید در عمل ورود کرد و این مواردو خودت لمس کنی.

سوال بعدی این که اگر کسی بخواد وارد این کار بشه همون استارت کار به چه چالش هایی می خوره از نظر مجوز گرفتن و این جور موارد؟

ببینید تو این حوزه خب مجوز گرفتن خودش یک مسئله خیلی خیلی مهمه که ما توی سایر ماکیان اصلا نداریم. این مجوز و یعنی نمی تونن بگیرن به این سادگی ها نمی تونن بگیرن. ولی در بخش مرغ گوشتی یا مرغ و تخم گذار اگر واحد استانداردی ارائه بشه مجوز گرفته میشه معمولا واحدهایی هم که وجود دارن مجوز دارن چون شما بدون مجوز امکان جوجه ریزی برای مرغ گوشتی و نداری امکان جوجه ریزی برای افت پولت تخم گذار رو نداری. اگر که بحث بحث یک واحد کوچیک باشه خب بدون مجوزم خیلی ها دارن کار میکنن ولی در بحث سایر ماکیان نود و پنج درصد نود و شاید هفت هشت درصد واحد ها مجوز نتونستن بگیرن و نمی تونن هم بگیرن. ولی عمده چالشی که همون اول باهاش روبه رو می شن، اینه که معمولا پرورش دهنده ها و متقاضی ها میان و دوست دارن کارو شروع کنن و در بستر هم کار بکنن. یعنی اولین چالشی که براشون به وجود میاد اینه که شروع کردن کار پرورش و ولی تو کف زمین همون اول چالش ها شروع میشه. یعنی از جهت گرفتاری مدیریت اون گله شروع میشه تا میزان رقابت پذیریشون نسبت به واحده صنعتی یعنی یکی دیگه از بزرگ ترین خطاهایی که پرورش دهنده ها می کنن اینه که فکر می کنند در سال هزار و چهارصد و یک هم همچنان می شود پرنده رو روی زمین کارکرد سودآورش کرد ولی اینجوری نیست. در واقعیت صنعت تغییر کرده و به دلیل افزایش هزینه هایی که الان هست دیگه تو بستر و میزان بیماری هایی که هست دیگه تو بستر پرورش توجیه اقتصادی عملا نداره.

کف درآمد این حوزه این صنف کف درآمدش تا سقف درآمدش یعنی سیاه سیاهش تا سفید سفیدش میانگین چقدر میتونه باشه بین چقدرا چقدر؟

ببینید سقف که نداریم، واقعا ما داریم افرادی که میلیارد ها تومن در ما درآمد دارن تو این حوزه ولی اگر بخوام به شکلی بگم که عموم مردمی که این ویدیو رو می بینن و این مصاحبه رو می بینن متوجه بشن ما در بدترین حالت توی بدترین و کم سودترین حوزه از پرورش طیور یک برگشت سرمایه پونزده شونزده ماهه داریم. یعنی همین الان ما حوزه هایی داریم برگشت سرمایه شش هفت ماهه داره. شاید پنج شش ماهه هم می تونم بگم، همین الان یعنی تو همین تاریخ که نیمه دوم هزار و چهارصد و یک هستیم، یه سری حوزه ها داریم این شکلیه یه سری حوزه ها هم داریم که سودآورش باز کمتره ولی میانگین برگشت سرمایه پونزده شونزده ماهه رو می تونن ببینن. برای این صنعت سقف هم نداره میلیاردها تومن گردش میلیاردها که چند هزار میلیارد گردش مالی این صنعته ولی میلیاردها تومن سودآوری هم هستند واحدهایی که در حال حاضر دارن.

سوال بعدی یکی از بدترین اتفاق هایی که توی این صنعت می تونه برای شخصی که داره کار می کنه بی افته چیه؟

یکی از بدترین اتفاقا اینه که قبل تر هم گفتم گله شو از دست بده و به دلیل بیماری گله اش رو از دست بده یا اینکه تویه حوزه ای ورود کرده باشه که بعد از تولید محصول متوجه بشه که نمیتونه و بلد نیست اون محصول رو به فروش برسونه و محصول هم که مشخصه انقضا داره انقضا هم که هر محصولی داره. یعنی شما تایمی برای فروشش نداری و این خودش یه استرس خیلی زیادی داره من این فکر می کنم سنگینه.

سوال بعدی پر اضطراب ترین لحظه ای که میتونه توی این شغل باشه چیه؟

یکی از بدترین اتفاقا اینه که قبل تر هم گفتم گله شو از دست بده و به دلیل بیماری گله اش رو از دست بده یا اینکه تویه حوزه ای ورود کرده باشه که بعد از تولید محصول متوجه بشه که نمیتونه و بلد نیست اون محصول رو به فروش برسونه و محصول هم که مشخصه انقضا داپر اضطراب ترین توی سایر ماکیان زمانیه که بارتو می گیرن در حمل و نقل مثلا بارتو داری جابه جا می کنی چون سایر ماکیانی و مجوزم نداشتی بارتو می گیرن به هر شکلی تو پلیس راه توی بحث مرغ گوشتی شما تولید می کنی و ارسال می کنی. ولی پولش بله کسایی که حالا تو سایر ماکیان بحث فروش زنده پرنده رو دارن و کار می کنن مولد می فروشن زنده می فروشن پر استرس ترینش همینه، که پیش میاد گاها بار رو بگیرن توی مسیر و یا معدومش کنن. کلا برای بحث مرغ گوشتی و تخم گذار هم پر استرس ترینش میتونه باز هم همون بیماری باشه یا گاها گیر نیومدن خوراک. البته الان دیگه نداریم زیاد نداریم خیلی کم پیش میاد چندین ماه قبل خیلی زیاد پیش میومد و میدیدید که چقدر جوجه های زنده رو زنده به گور می کردن یکی از دلایلش نبود خوراک بود. یعنی احتمالش هست بازار خوراک شما نیاز داری و دیگه نتونه بده؟ بله شما اون مال زندگی داری و باید بله تماشا کنی البته زنده به گور کردن جوجه های یک روزه عوامل خیلی زیادی داشته دلایل متفاوتی داشته ولی یکی از دلایلش همین چند ماه قبل همین موضوع نبود نهاده بود در بازار و نبود مرغ دار هم چاره ای غیر از این کار نداشت. ره انقضا هم که هر محصولی داره. یعنی شما تایمی برای فروشش نداری و این خودش یه استرس خیلی زیادی داره من این فکر می کنم سنگینه.

سوال بعدی که می خوام بپرسم اینکه چه آدمایی نباید وارد این شغل بشن؟

چه آدمایی نباید وارد این شغل بشن آدم هایی که خیلی اهل ریسک هستن یعنی فکر میکنن خیلی ریسک پذیریشون بالاتر از بقیه از اونا نباید وارد این کار بشن چون این جور افراد معمولا با تمام داراییشون وارد این کار می شن و این خیلی بده تو این صنعت که با تمام مثلا اگر صد میلیون دارن با همون صد میلیون ورود می کنن ولی تو این صنعت این جواب نمیده. حداقل ما گفتیم حداقلش ده پونزده درصد و پرریز ترینش با نصف دارایی باید ورود کنیم. کسایی که زیاد اهل ترگل وپر گل بودنن اینکار ورود نکنند نه اینکه این کار تا آخرشه باید کرو کثیف باشی نه همین الان خیلی آدمای شیک گوش و تر و تمیزی داریم شما اصلا متوجه نمیشی اینو که پرورش دهنده ان ولی تکاملشون رو طی کردن. اوایلشو اگه ببینی عکساشونه متوجه میشی که اینا واقعا پرورش دهنده بودن، کسایی که پس ترگل وپرگلی رو دوست دارن نباید وارد این کار بشن.

دلیل اینکه کسایی که نباید با تمام سرمایه برد این کار بشن چیه؟

یکی از عمده ترین دلایلش اینه که تو این کار پول های یهویی زیاد پیش میاد که شما نیاز داری حالا به دلایل کمبود خوراک یا اینکه شما پرنده ات آخر دوره میشه قبل از بارگیری ده روز دیگه بارگیری نیاز به پارت آخر دون داری منابع مالی تمام شده باشه نمی تونی ادامه بدی و یعنی شما پرنده رو نصفه و نیم کاره باید ولش کنی و با ضرر بفروشیش. یا اگه بیماری به وجود بیاد ناچار میشی که هزینه بکنی اگر منابع مالی نباشه به مشکل می خوری و خیلی چالش های دیگه یه سری موارد باعث میشه که شما مثلا مجبوری بار و نقدی بخری مثلا نهاده رو شرکت ها دو سه روزه هم به شما نمیدن، باید جلوتر پول بریزی بعد شما منابع مالی نداری حالا وقتی شما منابع مالی نداری امکانش اینه که بگه خب جور می کنیم ولی وقتی که یه نفر توی حوزه ای بی پول میشه تمرکزشو از دست میده. وقتی یه آدمی تمرکزش رو از دست میده احتمال اینکه اشتباه بکنه خیلی زیاده و اون اشتباهه باعث شکستش میشه. یعنی ما داشتیم کسایی که تو این صنعت مال زنده رفتن تو مسیر نزول و مجبور شدن پول نزول بگیرن و همون باعث شکستشون شده و خیلی موارد دیگه ای که وقتی شما بدهکاری تو بازار کلا تمرکز نداره رو کار و این خودش شکست میاره دیگه. و اینکه همونطوری که خودتون گفتین صنعت یه صنعت سنتی به حساب میاد ولی شما فکر می کنید.

هنوزم تو این صنعت فرصت هایی وجود داره که بشه ازش به درآمدهای مناسبی رسید؟

من نگفتم سنتیه من گفتم سنتی بوده صنعتی شده یعنی دیگه شاید یه سریا هنوز فکر میکنن سنتیه ولی دیگه این شکلی نیست کاملا صنعتی و تخصصیه حوزه برای سودآوری هم تو پرورش طیور واقعا خیلی زیاده به واسطه اینکه کالا کالای خوراک حساب میشه و مردم ناچار به استفاده از این کالا هستن بازار خرابیش خیلی کمه یعنی تایم هایی که صعودی بازار خیلی بیشتر از خرابیشه.

سوال بعدی این شغل چه چالش ها و چه مشکلایی می تونه توی لایف استایل اون شخصی که این کار رو داره به وجود بیاره؟

خب اولین مشکلی که تو لایف استایل یه پرورش دهنده به وجود میاد اینه که احتمالا شب بیداری باید بکشی یعنی اوایل کار اگر کسایی با این مشکل دارن که حالا شب بیداری نکشن باز هم ورود نکن، چون به هر حال موجود زنده شما خاموشی هم که بزنی تو سالن سرکشیه نیمه شب رو داری. تا زمانی که حالا سیستم های اتوماسیونو توانایی داشته باشی نصب بکنی، کارگر بگیری، بذاری نگهبان بذاری هرچی هست تا اون تایم شب بیداری رو گاها داری دیگه.

سوال بعدی توی این شغل اوضاع بازنشستگی چطوره یعنی شرایطی به وجود میاد که یه شخص دیگه دست از کار کردن برداره یا واگذار کنه یا به اندازه ای که جمع کرده بتونه استفاده کنه ادامه زندگی رو؟

خب اینکه تو همه شغل ها هست ولی اگه منظور از بازنشستگی این باشه که بعد یه تایمی بازنشسته حالا یک ارگان خاصی باشه نه نداریم نه ندیم این حوزه اینقدر درآمدزا هست که کسی به حالا اون حقوق بازنشستگی فکر نکنه ولی اگر منظور اینه که یکی بازنشسته بشه بعد از چند سال کار خودش خودشو بازنشست بکنه. آره این جوری هم زیاد داشتیم و همین الانم هستن کسایی که نیازی واقعا به پرورش طیور ندارن منتها از سر علاقه دارن کار می کنن.

سوال بعدی اینکه تا حالا شده محدودیتی که دولت یا دیگران برای شما ایجاد می کنند باعث شده باشه که شما روند رشدتون یا کندتر شده باشه یا کلا متوقف بشه؟

بله خیلی شده همین چند ماه پیش هم شد با آزاد سازی قیمت نهاده و افزایش یهوییه قیمت مرغ و تخم مرغ کلا صنعت طیور به مدت یکی دو سه ماه قفل شد اصلا یعنی هیچ بده بستونی نبود بعد مردم فکر کردن گرون شدن تخم مرغ یا گوشت مرغ یا هر چیز دیگه ای به مرغدار و پرورش دهنده ربط داره بعد اومدن نمیدونم بعد اومدن یه کمپین راه انداختن که ما تحریم کنیم مثلا مرغ نخریم که باز اون هم دودش رفت تو چشم مرغدار ولی در نهایت همین الانم قیمت مرغ و تخم مرغ رو به بالاست و مردم باید گران تر از قبل تهیه بکنن.

قبل از ورود به این بازار شما قطعا یه ذهنیتی داشتید و اون ذهنیته می خوام بدونم که در شرایط فعلی آیا همونه یا نه تغییر کرده بعد از اینکه وارد بازار شده؟

قطعا تغییر کرده خب منم جز افرادی بودن که در سال های گذشته تقریبا پونزده سال گذشته فکر می کردم که ورود می کنم به این صنعت و درآمدهای خیلی خوبی رو کسب می کنم در کوتاه مدت که واقعا این اتفاق نیفتاد در کوتاه مدت خبری از درآمدهای بالا نیست، ولی الان ذهنیتم قطعا فرق کرده دیگه الان نسبت به هر کاری فرق کرده به دلیل تجربه ای که اومده تو این سال ها نگاهم به درآمدزا بودن این صنعت هست خیلی قوی تر از قبله ولی نه در کوتاه مدت در بلند مدت و به شرط کسب تجربه.

اینکه این شغل به صورت فصلی هست یا نه همیشه بازار کار خودش رو داره؟

در حوزه هایی همیشگی در حوزه هایی فصلیه مثلا در حوزه هایی مثل سایر ماکیان که طبع گوشت خیلی گرمی دارن معمولا نیمه دوم سال قوی تره.

سوال بعدی اینکه نقطه منفی یا بدی های این شغل چی میتونه باشه؟

پرورش طیور بخش صنعتیش که خب حوزه بزرگتری باشه مثل حالا مثل مرغ گوشتی و مرغ تخم گذار اینکه قیمت گذار دولته یکی از نکته های منفی این کسب و کاره.

اینکه از نظر زمانی و محدودیت تایمی این شغل براتون چه مشکل هایی میتونه ایجاد کنه؟ آیا اصلا همچین محدودیت های شما دارین یا نه؟

بله خیلی جالب بود که من بگم این شغل مخصوصا اوایلش تعطیلی نداره اصلا یعنی نه جمعه داری نه شب داری نه شنبه نه روز همه روزا مثل همه و محدودیت های زمانیش خیلی بالاست. انصافا ولی اون هم برای اول کار دیگه یعنی مثل رستوران یعنی شما وقتی که همه تعطیلن شما باید باز باشی ولی وقتی سیستم می سازی سیستم برات کار می کنه و شما نیستی و این سیستم هست.

سوال بعدی این که آیا کار خاصی هست توی این شغل که نباید انجامش داد؟

بله با تعداد زیادی پرنده نباید شروع کرد اینجوری بگم یعنی در بدو شروع سنگ بزرگ رو برندارن احسنت چون اصلا شما یهویی بدون تجربه وقتی مثلا با پنج هزار تا پرنده زنده روبرو میشین خودش یه تجربه ای می خواد با تعداد زیاد پرنده چون سودآوریشم بالاست در تعداد بالا معمولا وسوسه کننده هست ولی با تعداد زیادی از پرنده نباید شروع کرد.

اینکه بدترین چیزی که میشه توی این شغل تجربه کرد چیه؟

بدترین چیزی که میشه تجربه کرد باز هم اینه که اون موجود زنده جلو چشت تلف بشه دیگه این بدترینشه. و سوال بعدی جایگاه اجتماعی افرادی که توی این صنعت هستن به چه شکله توی جامعه ؟توی جامعه از نظر مالی که خب همیشه مرغدارها مطرح بودن مخصوصا تو منطقه ما این باب بوده که حالا طرف مرغداره مثلا خب ولی به جهت اینکه نسل قدیم پرورش دهنده ها به روز نبودن از نظر ظاهری یا شخصیتی نمی تونم بگم جامعه قوی بوده بودن. ولی خوشبختانه الان فرق کرده خب شما اینو تو نمایشگاه های مربوط به این صنعت می تونید ببینید که چه لول آدم هایی ورود کردن و دارن کار میکنن.

یکی از سوال های دیگه ای هم که هست اینکه عرضه تقاضا توی این شغل برابری می کنه یا اینکه عرضه بیشتره یا تقاضا کمتره؟

هفتاد هشتاد درصد مواقع با هم برابری میکنه عرضه و تقاضا ولی بیست درصد مواقع هم انصافا خیلی خر تو خره یعنی اصلا هیچی به هم نمی خونه و به همین دلیل هم که شما وارد این حوزه شدی و وسط دوره ای این یه چالشه باز خودش وقتی شما وسط دوره ای تقاضا کاهش پیدا می کنه یا تولید افزایش پیدا می کنه شما دیگه دستت بسته است، مخصوصا مرغ تخم گذار چون طول دوره زیادی داره وسط دوره هم هستی دستت است پس مجبوری به ادامه. نمی تونی کات بدی بگی خب وقتی خوب شد دوباره ادامه میدم به همین جهت زمانایی که تایمایی که خر تو خر میشه خیلی هم حالا زیاد نیست ولی خیلی دیگه بد بسازی اون تایم شو دیگه.

و اینکه توی این صنعت مافیا وجود داره یا نه؟ و آیا این افراد یا حتی رقبا مشکلاتی می تونن برای هم درست کنن یا نه؟

مافیا تو تمام صنایع وجود داره از نظر من ولی اگر مافیا رو به شکل مافیای مدل بد بده ببینیم که خب یه بحثه ولی من اینو بد نمییدونم مافیا از نظر من کسایی هستن ن که تمام انرژیشون رو سال ها وقف یک صنعتی کردن که منطقیشم اینه به همین راحتی اجازه ندن که یه عده جدید الورود بیان سودشو ببرن حالا اگر نگاه بدی بهش نداشته باشیم بگیم. حالا کارهای زشتی انجام نمیدن به این جهت که من مافیا رو به عنوان رقبایی قدر می بیننم که بازار رو رهبری می کنن اگر عموم مردم اینو بگن مافیا در تمام صنایع داخلی ایران هست و من بد نمی بینم ولی هستن باز هم کسایی که به هر حال شیطنت می کنند و سو استفاده می کنند. و اینکه توی این شغل پارتی و رانت چقدر میتونه تاثیر گذار باشه روی روند پیشرفت؟ من تاثیرگذار نمی بینم حالا در نگاه کلی من کلا اعتقادی به بحث پارتی اینا ندارم کلا ولی تو این صنعتم بخوایم بهش بپردازیم نه هیچ ربطی نداره کاملا متکی به همون فرد پرورش دهنده است.

اگر یه مدیر درگیر یه همچین شغلی همچین بیزینس شده باشه قطعا توی منابع انسانیش با یه سری چالش ها روبرو هست ولی خب اون چالش ها رو شما می تونید بگید که چه چالش هاییه که بیشتر تکرار میشه رو دوره تکرار و چالش های خاصی به حساب میان؟

چالش منابع انسانی در این صنعت نداریم انصافا چالش منابع انسانی تو این صنعت نداریم چون که یعنی بحث جذب نیرو یا کارگر اینا چالش زیادن نه چون حالا متاسفانه بگم یا خوشبختانه تو این صنعت اون نیروی کار که حالا قشر کارمند یا کارگر اسمشو بذاریم تعداد زیادی هستند که متقاضی کارن.

از نظر تمیزی و بهداشت این شغل نظر شما چیه تو چه درجه ای قرار داره نسبت به شغل دیگه که توی بازار هست؟

کاملا بسته به اون پرورش دهنده هست یعنی معیار خاصی نداره شما بارها بوده وارد فروشگاه هایی شدی که مثلا دیجیتال و تکنولوژیه ولی اصلا حالت بد شده، اینقدر که به هم ریخته بوده و نظم نداشته و کثیف بوده. ولی خب بوده وارد تعویض روغنی شدی کیف می کردی اینقدری که مرتب بوده تمیز بوده اینم کاملا به اون پرورش دهنده بستگی داره که به چه شکل مدیریت بکنه اگر بخواد واقعا روغن می ریزی رو زمین رو سالن جمع بشه میتونه این حرکتو بزنه واقعا.

اینکه توی این شغل چقدر رزومه داشتن یا سابقه داشتن مهمه چه تو بحث فروش چه تو بحث اعتماد سازی؟

اگر حوزه های عمومی تر رو انتخاب بکنن نه نیازی نیاز آنچنانی به رزومه و تجربه نیست کسایی بودن که در تایم کوتاه خودشون یا اون برندشون رو جا انداختن ولی اگر حوزه های تخصصی تر رو بخوان کار کنن به جهت اینکه بازار کوچیک تری دارن قطعا تجربه و اون رزومه مهم میشه.

توی این شغل تبلیغات یا شو کردن چقدر اهمیت داره چقدر میتونه مهم باشه چه تاثیری میتونه بذاره روی روند رشد؟

باز هم همون دو دسته اگه بخوایم بررسیش بکنیم دو دسته پرم مصرف و کم مصرف توی پرمصرف ها نه زیاد بحث تبلیغات مطرح نیست کالاکالای اساسیه توی حوزه تخصصی خیلی تاثیر داره، یعنی مثلا شما اگه بخواید تخم خوراکی قرقابل بفروشی خب بازار هدفت محدود میشه و آدم هایی که توی اون بازار هدفت هستن آدم های متفاوتین اون ها هم تبلیغات متفاوتی می خواهند حتی از شما که بخوام به شما پولی پرداخت بکنن ولی شما تخم مرغ سفید تولید بکنین نه اصلا نیازی به تبلیغات نداریم مگر جهت برند سازی و بحث قدرتمند کردن برند دیگه تو بازار.

یعنی در واقع بابت بسته بندیش و اون نیاز بازار بودنه این شغل آنچنان تبلیغی نیاز نداره نه اگر حوزه های تخصص عمومیش باشه آنچنان تبلیغ خاصی نیاز نداره؟ و اینکه اگر یه شخصی از خانواده خودتون بخواد وارد یه همچین شغلی بشه و یه همچین کاری رو استارت بزنه اولین نصیحتی که بهش می کنی چیه؟

اگر از خانواده ما کسی بخواهد ورود کند کنه به جهت اینکه من شناخت بیشتری دارم نسبت به شخصیت اذت اون آدم همون اول می تونم تصمیم بگیرم که این آدم بیاد موفق میشه یا نه نمیشه ولی اولین توصیه ای که بهش میم اینه که قبل از هر چیزی آموزش ببین حتما.

سوال آخر اگر این شغل کلا وجود نداشت شما چه شغلی رو انتخاب می کردین؟

واقعا این سوالو نمی تونم درست پاسخ بدم چون که معتقد نیستم این شغل رو من انتخاب کردم من کاره ای نبودم واقعا این شرایط فعلی که به وجود اومده به لطف خدا انتخاب من نبوده، یعنی من اصلا فکرشو نمی کردم که این اتفاق ها می افته پس نمی تونم بگم منی در کار بوده که این شغل رو انتخاب کرده ولی می تونم بگم اینقدر بازار وسیعه انقدر نیاز برآورد نشده توی جامعه ما زیاده که اگر این شغل هم نبود قطعا یه شغل دیگه ای مثل این یا بهتر از این بود. در نهایت خیلی ممنون از اینکه زمان گذاشتی و از تجربه هایی که داشتی برای ما توضیح دادین خیلی ممنون سلامت باشین تشکر ممنون از شما
اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments